تاریک خانه
تاریک خانه

تاریک خانه

پرشین بلاگ اولین قربانی ؟

پرشین بلاگ بزرگترین سرویس دهنده وبلاگ ایرانی به صورت غیر رسمی توسط یکی از بزرگترین isp ها - پارس آن لاین - مسدود شد. امکان دسترسی به تمامی آدرس هایی که به .persianblog.com ختم می شود عملا وجود ندارد هرچند آن صفحه آبی معروف stop ظاهر نمی شود ولی با پیغام خطای نیافتن این آدرس مواجه می شویم و البته مدیران پارس آن لاین مسوولیت این کار را نمی پذیرند.
این عمل زشت ، خارج از عرف و رویه ای است که از پارس آن لاینی ها توقع نمی رفت. بدون توجه به هر داستان پشت پرده ای بین مسوولان مربوط، یک isp حق ندارد خودسرانه برای همه کاربران تصمیم بگبرد و محدودیت ایجاد کند، در شرایطی که به اندازه کافی از طرف مراجع رسمی چوب لای چرخ اینترنت گذاشته می شود این عمل از نظر من که بیش از دوسال پیوسته کاربر این شرکت بوده ام غیر قابل قبول و محکوم است و در صورت رفع نشدن آن در تمدید اشتراک خود تجدید نظر خواهم کرد.
از کجا معلوم فردا هم نوبت به بلاگ اسپات و بعد هم بلاگ اسکای نباشد؟ بنابراین باید قاطع و صریح این کار خلاف قانون را محکوم و خواستار رفع محدودیت شد. من به اندازه خود قصد نوشتن نامه اعتراضی به مدیران پارس آن لاین دارم، اعتراضی که باید همه بلاگرها و کاربران با هم انجام دهند.
 
تکمیل : صفحه اصلی پرشین بلاگ قابل دیدن است ولی وبلاگ هیچ یک از کاربران آن دیده نمی شود. نتایج ping آدرس آنها هم request time out یا destination net unreachable است، به این معنی که در gateway یا همان آخرین مرحله اتصال بین isp و اینترنت این آدرس ها بلاک می شود و پیغام خطا گزارش می شود، این پیغام از این ip صادر می شود: 213.217.58.34 . مقایسه نتایج دستور tracert برای خود دامین پرشین بلاگ و یکی از ساب دامین هایش کاملا گویاست.
- tracert drmo.persianblog.com
- tracert persianblog.com

صورتی فقط همین است

تکمیل : رفتیم درست در آخرین لحظه که می خواستم به روز دیگر موکول کنم. فیلم خوب و روانی بود (ببخشید من منتقد نیستم، فقط نظر شخصی خودم را بعد از دیدن فیلم نوشته ام که شاید بعد از خواندن یک نقد جدی نظرم کاملا عوض شود!).
یک موزیکال شاد و سرگرم کننده بدون هرگونه تکلف و پیچیده گی های معمول شده در سینمای ایران. در مجموع تجربه جدیدی در کارنامه جیرانی بعد از تریلوژی جنایت و مرگ. بدون داستانی به مشابه آنچه او پایبند بدان بود - سینمای قصه گو - و فاصله گرفتن از استانداردهایی که در فیلمهای پیشین برای خود قرار داده بود. صورتی در این فصل سینما یک فیلم جذاب و سرگرم کننده برای خانواده هاست هر چند داستان، داستان قدیمی دعواها و نزاهاست ولی او سعی کرده با قالبی فانتزی و غیر جدی آن کسالت و تکراری بودنش را از بین ببرد که تا حدودی هم موفق بوده است و نتیجه آن فیلمی شده است که باید به دید یک فیلم شاد و مفرح به آن نگاه کرد نه یک مانیفست برای حل موضوعات. صورتی فیلمی است که هرچند خواسته است حرفهای جدی و مهمی را هم بزند ولی این ایده بین شوخی ها و خنده های فیلم کمرنگ می شود و البته فیلم هم هیچ اصراری به تکرار دوباره آن ها ندارد که این خود نقطه قوت آن است. بازیها نیز همه خوب و روان است بدون سردرگمی که نتیجه پختگی جیرانی به عنوان کارگردان است. مخصوصا بازی بازیگر خردسال در نقش امیرحسین دیدنی است، هرچند یک مقدار هنوز در حال و هوای ابهام و سکوت فیلم قبلی اش "هزاران زن مثل من" بسر می برد ولی جیرانی از او به خوبی بازی گرفته است، همینطور بازیگر نقش لیلا که بعد از تجربه موفق "عینک دودی" این یک گام به جلو برای او خواهد بود.
اگر فیلم را دیدید به یک چیز توجه داشته باشید : امیرحسین همان کودک فهیم ژوله در چهل چراغ نیست ؟!
خلاصه که از دیدن این فیلم حتی اگر فقط لحظه های کوتاه شادی و سرگرمی ایجاد کند باید استقبال کرد.

سینما

امروز بعد از مدتها بد قولی و امروز فردا کردن قراره بریم سینما. این داداش کوچیکه چند روزه چشم دیدنم را نداره، ولی امروز دیگه گفتم هر چقدر هم که کار داشته باشم می برمشان. بردن سینما یکی از معدود کارهایی است که به خواست خودم رسما بر عهده من قرار دارد. چند سالی است که یک گروه چهار نفری شدیم و فیلمها را با تشخیص من با هم می رویم، البته خیلی از مواقع هم من این ها را قال می گذارم و خودم تنهایی می روم : )
آخرین باری هم که باهم رفتیم خانه ای روی آب بود، فرهنگ. حالا امروز صورتی، قدس. بعد از دو ماه.
سینما، موسیقی، ادبیات،... نبودشان و نفهمیدنشان یک نقص است...سالهاست به فکر جبران این نقص هستم... .

فعلا خبری نیست

خوب به خیر گذشت، سخت بود ولی با جمع شدن بچه ها و مخصوصا آمدن بابا خیلی راحت تر از آنچه فکر می کردیم انجام شد. وسایل بزرگ و حجیم را با یک خاور بردیم لواسان توی یک انبار که شاید حالا که آب از سرمان گذشته یک کاری برای محلی ها بکنیم و همانجا را یک باشگاه برای خودشان بزنیم، فعلا برای خالی کردن جای این یارو که می خواست بابت این مدت هم بدون هیچ گونه قرار دادی اجاره هم بگیره و البته فعلا منصرفش کردیم؛ بهترین انتخاب بود، چون اگر قرار به فروش هم باشد زمان می خواهد. خلاصه گفتم که سالمم و زیر وزنه ها هنوز توانستیم کمر راست کنیم. فردا شاید با حامد بقیه را با وانت ببریم.
امروز هم همش داشتم با این کامپیوترها ور می رفتم، دوتا کامپیوتر یک بنده خدایی که قرار براش شبکه بکنم. خیلی حال می ده، بعد از یک عمر دیدن سرعت اتصالی حداکثر 50kb ، با سرعت 100Mb از اون کامپیوتر فیلم پخش کنی توی این کامپیوتر. چی می شد اگه سرعت اینترنتمان هم اینقدر بود ! اون وقت ما روزی یک بار کل اینترنت را داونلود می کردیم تو کامپیوتر خودمون !!
سایت پرشین تولز جای بسیار بدرد بخوری هست برای رفع اشکال و سوال پرسیدن، مخصوصا برای اتصال win 98 به 2000 یا xp نکته های اونجا خیلی کمک کرد. خلاصه که جون می ده برای جاهایی که دوتا کامپیوتر یا بیشتر دارند، از یکی به اینترنت وصل می شی از همه دسترسی داری ! یا بالاتر از اون یک رایتر برای یکی از کامپیوترهای شبکه می گذاری همه باهاش رایت می کنند. پس می بینید که پر از فایده است، پس بشتابید.
راستی شماها از خودتان خجالت نمی کشید، تولد ما رو که یادتون نبود هیچی نگفتیم، حالا دیگه هر واقعه ای که مبنای تاریخ شده را هم باید فراموش کنید. امروز می دونید چه روزی بود؟ چه بلایی در چنین تاریخی بر سر مسلمانان عالم که هیچ تمام کرات دیگر هم آمد، بابا امروز ششم تیر است، یادتون نیومد ؟ اه، یک راهنمایی دیگه می کنم، امروز سالروز یک فاجعه بزرگ در سال 60 بود، 6 تیر 60 . اگر نفهمیدی پس امشب تلویزیون حتما نگاه نکردید. بابا امروز سالروز ضربت خوردن آقا بود دیگه ! (منظور از آقا همون آغاست) روزی که خوب شد من نبودم ( آخه بدنیا نیومده بودم ! ) وگرنه از قصه می ترکیدم . آقامون بی دست شد ای وای... ای هوار... .

چند لینک

امروز احتمالا درگیر ادامه نقل و انتقالات سابق الذکر می شوم، فکرش را بکنید جابجایی وسایلی در حدود 2 تن وزن به یک امبار موقت در جایی دور چقدر می تواند سخت باشد. ولی گویا چاره دیگری نیست، وقتی آدم را اخراج می کنند...به هر حال به آن سه وسیله قبلی که گفتم برای فروش هست یک یخچال ویترینی و یک فریزر هم اضافه کنید، اگر مشتری داشتید پورسانت شما هم محفوظ است.
برای امروز چند لینکی که می خواستم از چند روز معرفی کنم را می گذارم.
- یک تحلیل جالب در مورد چگونگی به رهبری رسیدن رهبر فعلی بعد از مرگ رهبر پیشین در نشریه سقف.
- داستان های نویسنده وبلاگ من و انقلاب 57 را هم توصیه می کنم حتما بخوانید.
- نگاتیو چشمان من نیز وبلاگ زیبایی است بخوانیدش.